انیمه در مقایسه با مانگا چیزهای زیادی را به جا میگذارد - از صحنههای حذف شده گرفته تا دیالوگهای از دست رفته، دیالوگهای تغییر یافته، سکانسهای اکشن تغییر یافته، اعمال تغییر یافته و غیره. این امر باعث شده است که انیمیشن آن متوسط و کارگردانی آن قابل بحث باشد. با این حال، من معتقدم که داستان این انیمه در بین انیمههای جدید و ژانر فانتزی تاریک در رده برتر قرار دارد. به نظر من، طرفداران انیمه نباید هنوز از انیمه ناامید شوند و برای کسانی که از آن لذت میبرند حتی اگر از ویژگیهای از دست رفته بی خبر باشند، آفرین میگویم. با این حال، من پیشنهاد میکنم که مانگا را بخوانید، حتی اگر آن را متناسب با انیمه بخوانید، فقط برای اینکه بدانید تغییراتی که به احتمال زیاد تجربه و ادراک شما از این مجموعه را بسیار بهبود میبخشد.
به عنوان یک خواننده مانگا، با وجود مشکلاتی که درباره اقتباس دارم، هنوز از هر قسمت لذت میبرم. استودیوها بهترین کار خود را انجام میدهند، صداپیشگان فوقالعاده هستند، موسیقی متن خوب است و تجربه من رضایتبخش بوده است.
اژدها و اژدهاکشها! آغازی عالی، فریبنده و جذاب. با یک قسمت افتتاحیه 47 دقیقهای، اگرچه این نقد زودرس است، اما یک جذابیت دوستداشتنی در این انیمه وجود دارد.
داستان در دورهای باستانی روایت میشود که اژدها در آسمان شب وحشی میکنند و انسانها را نابود میکنند، اما انسانها نقاط ضعف این هیولاها را پیدا کردند (نور خورشید و قلمرو نقرهای) و بنابراین، شکار برای بقا آغاز شد. قسمت اول دو شخصیت اصلی کاملاً متفاوت را معرفی میکند. یک دختر کوچک، لئونیکا، رکورددار کشتن اژدها، و همراه او، راگنا، که به عنوان یک مرد ضعیف با گذشتهای مبهم معرفی میشود که از او تغذیه میکند، اما با لئو زندگی میکند، سخت تمرین میکند و تمام تلاش خود را میکند تا در هر جستجوی اژدها او را دنبال و حمایت کند. یک کلیشه؟ یک شونن تکراری؟ شاید، اما صبر کنید، زیرا اینجاست که چیزها جالب میشوند، زمانی که سفر در زمان در سریال گنجانده میشود - یک نسخه آینده از راگنا در یک رویای رویایی به گذشته خود ظاهر میشود، آیندهای تاریک را پیشبینی میکند، جایی که مرگ لئونیکا یک حقیقت غیرقابل انکار و دردناک است، بنابراین یک تقاضای عظیم برای آموزش، برای فتح و دستیابی به قدرتهای برتر و هنرها برای نابودی اژدهاها. با چنین مهارتی، راگنای آینده تمام قدرت خود را به گذشته خود منتقل میکند تا لئو را نجات دهد. این یک پیچش احساسات و انگیزهها است.
در یک قلمرو هنوز مرموز، شخصیت جذاب دیگری ظاهر میشود - Crimson. Crimson به راگنای آینده میگوید که باید قیمتی پرداخت شود تا امید به ایجاد دنیایی که اژدها در آن وجود ندارد وجود داشته باشد. پیشدرآمد و پس از آن با هم برخورد میکنند، زیرا داستان به جلو میرود، تا اینجا خیلی سریع، زیرا یک راگنای دوباره متولد شده سعی میکند Crimson را در حال حاضر پیدا کند و اعتماد او را برای راهی پر پیچ و خم در پیش بگیرد. دوباره پیچیدن، زیرا راگنا به لئو میگوید که میخواهد بدون او ادامه دهد، با افکار پنهان و اشکهای پنهان، داستان میتواند با ریتمهای مختلف و کنونهای مختلف ادامه یابد. به عنوان یک نقطه ضعف، میتوان گفت که عدم وجود عنصر خشونت و اجزای قطع شده ممکن است این فانتزی غمانگیز را به زودی به قتل برساند، اما این داستان در یک پایه محکم ساخته شده است که ممکن است در برابر آزمایش (هنوز) یک انیمه بیپایان، یا بدتر از آن - فراموشی، مقاومت کند.
استودیوی SILVER LINK قبلاً عناوین عالی را به ما ارائه داده است، و Ragna Crimson ممکن است فقط زنده بماند تا نام خود را ایجاد کند، با یک هنر مدرن و قابل تحسین، همراه با یک رشته صادقانه موسیقی و OP، و در آخر، اما نه کم اهمیت، Seiyū که همیشه صداها و قلب خود را در هر شخصیتی میریزند. داستانسرایی منسجم، با عناصر اکشن و رمز و راز، جایی که نورهای فردا میتوانند سایههای دیروز را پاره کنند، مسیرها تلاقی خواهند کرد، و این داستان به این ترتیب آغاز میشود.
جهت مشاهده این بخش لطفا وارد اکانت خود شوید.