قسمت اول فصل دوم "بچه شیطون من" خیلی خوب بود، حتی از چیزی که انتظار داشتم بهتر بود. من طرفدار بزرگ این سریال هستم، و از اینکه اینقدر خوب از آب دراومده، خیلی خوشحالم. طرفداران مانگا هم که معمولاً سختگیر هستند، از این قسمت راضی بودن.اسم قسمت هم خیلی جالبه. وبسایت رسمی اون رو "قسمت 13 (فصل 2، قسمت 1)" گذاشته، ولی من ترجیح میدم بهش بگم "قسمت 13". از همان اول قسمت، تاثیرش رو گذاشت. سکانس OP خیلی باحال بود، هم از نظر بصری و هم از نظر موسیقی. سکانس ED هم خیلی خوب بود. اینکه آراکی تتسورو، کارگردان انیمه های معروفی مثل "هجوم به تایتان" و "اون ویل دان"، سکانس OP این قسمت رو ساخته، نشون میده که این سریال چقدر مهمه. معمولاً کارگردانای بزرگ برای انیمه های کایجو کار می کنند، ولی این سریال رو انیمه ای معمولی نمیشه حساب کرد. از طرف دیگه، این سریال تبلیغات زیادی داشته. فروش مانگا هم خیلی زیاد شده. من نگران این بودم که این قسمت خیلی زود به اوج برسه، ولی اینطور نبود. این قسمت فقط نوک کوه یخ بود. فصل دوم این سریال قراره ۱۳ قسمت باشه، و با توجه به اینکه مطالب مانگا خیلی خوبه، این ۱۳ قسمت خیلی خوب قراره بشن.
"بچه شیطون من" بهترین انیمه عاشقانه نوجوانی هست که تا حالا دیدم.** از لحاظ کیفیت تولید، این قسمت خیلی خوب بود. طراحی شخصیت ایچی هم بهتر شده بود. از لحاظ محتوا، این قسمت عالی بود. کیوتارو و آنا بهترین زوج عاشقانه هستن. ساکورای نوریو با این سریال، ژانر عاشقانه نوجوانی رو تعریف مجدد کرده. این سریال هیچ مزخرفی نداره. کلیشه های آزاردهنده ای که توی انیمه های عاشقانه دیگه هستن، توی این سریال نیستن. پیشرفت داستان هم کنده، دردناکه، ولی همیشه توی حرکته. علاوه بر کیوتارو و آنا، شخصیت های دیگه ای هم توی داستان مهمن. مثلاً هارا سان که همیشه داره توی پس زمینه چیکار میکنه تا زوج اصلی رو به هم نزدیک کنه.
البته کیو هنوز هم یار وفادار خودش رو توی گروه داره که معلم مهربونش (با ما همراه باشید) نمیخواد ولش کنه. ایچی سعی میکنه یامادا رو از اینکه مجبورش کنه به کیو کمک کنه، منصرف کنه، هم به این خاطر که این کار حفظ رازشون رو سختتر میکنه و هم به این خاطر که یامادا خیلی حساسه و ممکنه ناراحت بشه. یامادا حرف ایچی رو میشنوه و طبیعتاً ناراحت میشه، ولی زود آروم میشه و حتی وقتی کیو به کمکش نیاز داره برای یادداشت برداری بهش کمک میکنه. (غریزههای یامادا داره بهتر میشه، چون اگه از هارا میخواست کمک کنه، واقعاً فاجعه بار میشد.) معامله آنا با آداچی ایدهآل نیست، ولی نتیجهنهایی بهترینه.
بعدش نوبت به ماگ بت میرسه که پسرها از دیدنش دیوونه میشن. ایچی نمیتونه با تخصص خودش در مورد حرفه آنا، جلوی خودش رو از ذوق زدن بگیره، ولی خوشبختانه پسرها متوجه نمیشن و از فاجعه جلوگیری میشه. آنا هم که از اینکه کیو ماگ بت رو دیده، خیلی ناراحته و غرورش جریحهدار شده. کیو هم باز هم دستپاچه میشه و با اعتراف به اینکه چیدمانهای مد آنا رو دیده، کار خودش رو بدتر میکنه. این بخشی از شخصیت آنا هست که اون تازه شروع به درکش کرده. حرفهاش برای اون خیلی مهمه و اون واقعاً عاشق انجام این کاره.
اینکه آنا نمیتونه تخممرغ رو با موفقیت بشکنه، چیز عجیبی نیست. این جور پیچیدگیهای آشپزی تخصص اون نیست. اون یه چیزی در مورد شب کریسمس رو لو میده، ولی هارا از این موضوع متعجب نمیشه، فقط آنا خیلی راحت در موردش حرف میزنه. هارا هم از خودش رونمایی میکنه و داستان هاتسومودهش رو میگه (کانزاکی و سایدبرهایش خیلی واضح توی این داستان نقش دارن). ولی نکته اصلی این صحنه اینه که پیشونی برای اولین بار ظاهر میشه. بهترینها هنوز در راهن...
افشای ناخواسته دیگه، حقیقت اینه که کیو مچ دست ایچی رو شکسته که آنا از شنیدنش خیلی میترس. عواقب سفر آکیتا اینجا خیلی حس میشه، چون بند کیف (کنتارو و کنجیرو) موضوع تکراری این هفته است. این بندها قبل از هر چیز مدرک هارا هستن که این زوج هستند. بعد، وقتی کنتارو گم میشه (از دست دادن بندهای ارزون قیمت یه خطر قطعی هست، اون زنجیرها عاشق شکستن هستن)، همه چیز شل میشه. این دو سگ نماد خیلی مهمی برای جفت اصلی هستن و آنا خیلی ناراحت میشه. هارا و کانزاکی (که همشون میدونن) دارن دنبال بند گمشده میگردن، ولی کیو این کار رو به عهده میگیره تا روز رو نجات بده (حالت قهرمان یکی از تنظیمات پیشفرض اونه). ولی گفتن این کار آسونتره تا انجامش.
من کاملاً باور دارم که کسی اگر کنتارو رو پیدا کنه، اونو به درخت آویزون میکنه. این یه کار خیلی ژاپنیه. ولی MVP اینجا موئکوئه (بهش عادت کنین) هست که اونم خیلی مشکوکه که آنا و ایچی چیزهای بیشتری از چیزی که به نظر میرسه بینشون هست (یا شاید دقیقاً همون چیزی هست که به نظر میرسه). اون اینجا بهشون فشار حیاتی میده و بقیه تاریخه. وقتی 14 سالته و عاشقی، پنهان کردنش از دنیا کار آسونی نیست. مواقعی هست که شور و نشاطشون رو از دست میدن و به این فکر نمیکنن که ممکنه کسی داره تماشاشون میکنه.
بازم، برای من به عنوان یه خواننده مانگا، این اساساً عالی بود. و تازه شروع چیزیه که واقعاً قراره یه سواری باشکوه و پرطرفدار اینترنتی باشه. از اونجایی که سالها میدونستیم این سریال چقدر عالیه، دیدن این که جهان به طور کلی متوجه این موضوع میشه، به طرز غیرقابل توصیفی رضایتبخشه. میدونستم که این اتفاق میافته، حتی زمانی که پاسخ اولیه خفیف بود (چون این روش با BokuYaba کار میکنه)، ولی برای اون کمتر خوشحال کننده نیست. هیچ کس بیش از Boku no Kokoro no Yabai Yatsu و Sakurai Norio لیاقت این رو نداره، واقعاً در راس هرم در دنیای سریالهای عاشقانه.
دانلود انیمه Boku no Kokoro no Yabai Yatsu Season 2 / دانلود انیمه
جهت مشاهده این بخش لطفا وارد اکانت خود شوید.