خلاصه داستان انیمه Bucchigiri?! : تومیبیشی آراجین، بعد از دیدار دوباره با دوستش آسامینه ماتاکارا، وسط دعوای یه سری آدم گردن کلفت گیر میوفته. در همین زمان، سایه یه شیطان عظیم پیدا میشه...؟!
نقد و بررسی قسمت اول انیمه Bucchigiri?!
آخرین انیمه من برای زمستان 2024 بهترین انیمه این فصله. بوچیگیری؟! ارزش انتظار رو داشت. این انیمه از همه لحاظ عالیه و هیچ عیبی نداره. یه انیمه کاملاً سرگرمکننده با 22 دقیقه طنز دیوانهکننده و تصاویری ظالمانه. هیچ صدای بزرگی توی این انیمه نیست و این اصلاً ایرادی نداره. صداها تازه و نو هستن و این باعث میشه که انیمه هم تازگی داشته باشه. به راحتی میتونی توی این انیمه غرق بشی بدون اینکه به شخصیتهای بازیگرها اهمیت بدی.
دلیل اینکه بوچیگیری توی لیست انیمه من بود، کارمندانش بودن. به خصوص کیشیموتو تاکو، نویسنده سریال، که کارهای قبلیاش مثل 91 Days خیلی خوب بودن. کارگردان، اوتسومی هیروکو، و انیماتور، کاگامی تاکاهیرو، هم هر دو از پیشگامان صنعت هستن و توی استودیوهای بزرگی مثل Bones و Kyoto Animation کار کردن.
من فکر میکنم بهترین آثار MAPPA اونهایی هستن که دنبالههای تجاری بزرگی ندارن. کارهایی مثل Dance Dance Danseur و Heion Sedai no Idaten-tachi. این تولیدات چادری معمولاً آزادی بیشتری به سازندگان میدن. انگار استودیو بهشون اعتماد داره و دخالت نمیکنه چون این سریالها ارزش توجهشون رو ندارن.
بوچیگیری همهچیز رو داره که یه انیمهی Gainax-y رو تشکیل میده. نه به اندازهی Idaten، ولی خب، هیچ پیوند مستقیمی با Gainax هم نداره. من فکر میکنم این جور انیمههای دههی 2000 که یه حال و هوای Gainax دارن، به خاطر اینکه خیلی شبیه به اون نوع «انیمهی واقعی» شناخته شدهاند، جذابن. ظاهر کلاسیک دههی 2000 رو داره و همون سبک کمیک رو هم داره که ممکنه مورد پسند همه نباشه.
فرض اصلی اینه که یه پسر به ظاهر فروتن به اسم توموشیبی آراجی (اوکاوا جنکی) به یه مدرسهی جدید میره (مطمئن نیستم که یوکوهاما باشه یا نه). این یه نوع عشق انیمهای به بهشت خلافکاره که احتمالاً در ژاپن واقعی وجود نداره، میدان جنگ بین دو جناح باند متخاصمه.
اراجی اصلاً به این دعواها علاقه نداره. فقط میخواد آروم باشه. و بلافاصله به ماهورو جین (ناگاسه آنا) توجه میکنه. ماهورو یه دختر بامزه و شیطونیه که بلافاصله با اراجی دوست میشه. ولی متأسفانه، ماهورو اراجی رو به برادرش ماریتو (ساساکی نوزومو) معرفی میکنه که یه لات معروفه. و بدتر از اون، ماریتو رهبر یکی از باندهای بوت هستش.
رهبر باند دیگه هم آسامین ماتاکارا (هوشینو یوسوکه) هستش که اتفاقا دوست دوران کودکی اراجیه. اراجی پنج سال پیش از این شهر رفته و اصلاً دلش نمیخواد دوباره ماتاکارا رو ببینه.
بازیگران مکمل پر از آدمهای عجیب و غریبن. مادر اراجی یه رستوران چینی داره و به نظر میرسه که اراجی خیلی دیر بزرگ میشه. معلمش از اون جور معلماییه که نباید با دانشآموزاش رابطه داشته باشه. یکی از دو لاکی آسامین یه کت و شلوار پوشیده و اون دوتا علاقه دارن که اراجی رو به دردسر بندازن (شاید به خاطر حسادت به تحسین آشکار اون برای آسامین).
این منجر به این میشه که اراجی رو شلوارش رو از پاش در بیارن و بانداش تعقیبش کنن. اون رو به داخل زمین چمن بازی میکشن، جایی که اراجی به یه اسلحهی قدیمی شلیک میکنه و یه جن به اسم سنیا (کوباتکه ماسافوجی) رو فرا میخونه. آرزوی اراجی («آراجین» رومیسازی علاءالدینه، پس تعجبی نداره که آرزوش اینه که «میخوام باکرگیام رو از دست بدم»)
یه افسانهی عجیب به اسم «مردم هنکی» وجود داره که سنیا ظاهراً باهاش مرتبطه. این افسانه کاملاً توسط کیشیموتو ساخته شده، تا جایی که من میدونم.
واضحه که اراجی چیزی بیش از چیزی که به نظر میرسه هست. رفتار ماتاکارا به تنهایی این رو نشون میده. اما شخصیت اراجی به همان اندازه جذابه.
همهی اینا خیلی دیوانهکننده و ظالمانهان، اما برای من کاملاً جواب میدن. این تجربهی تماشای انیمه رو 20 سال پیش تکرار میکنه، به گونهای که فقط افرادی که در اون زمان واقعاً انیمه میساختن، میتونستن انجام بدن.
هرگز منطقی نیست که بعد از یک قسمت به یک سریال اصلی متعهد شویم، اما کیشیموتو به عنوان نویسنده این اطمینان رو القا میکنه که بوچیگیری قدرت ماندگاری خواهد داشت. امیدوارم اینطور باشه، چون این بهترین نمایش فصل خارج از سه تیم بزرگ بود.
جهت مشاهده این بخش لطفا وارد اکانت خود شوید.