انیمه نامیرا و بدشگون قسمت 15 / خلاصه داستان انیمه: چه اتفاقی میافتد وقتی دخترِ بدشگون، با پسری نامیرا ملاقات کند؟ هرج و مرج خالص! فوکو ایزومی، که از کشتن ناخواسته بقیه با توانایی ویژه خود «بدشگونی» خسته شده است، میخواهد یک بار برای همیشه به همه چیز پایان دهد. اما وقتی اندی، مردی که آرزوی مرگ را دارد اما نمیتواند به این خواسته برسد را میبیند، ایزومی دلیلی برای ادامه زندگی خود پیدا میکند- و اندی نیز فردی را پیدا میکند که میتواند مرگی که همیشه آرزویش داشته را به او بدهد.
نقد و بررسی قسمت 14 انیمه نامیرا و بدشگون
وای، مدت زیادیه که از نبرد اندی و باند علیه شکارچیان نگاترز خبری نداشتیم. آخریش که دیدیم، ریپ (که معروفه به Unrepair) و دوست مرموزش دارن آخرین مرحله مبارزه رو شروع میکنن. این قسمت از سریال، توی قوس چند اپیزودی قبلی، بهترین صحنهی اکشن بود. حالا ببینیم "گلوله زرشکی" توی این مبارزه چکار میکنه.
نه بابا، ولی هنوز یه قسمت نسبتاً خوبیه.
مشکل اصلی اینجا سرعت عجیب و غریب و آشفتهی قسمته. این به خاطر تمام فلاشبکها، بازخوانیها، مکثهای کشیده، و حرکات بیخودی و اضافیایه که توی انتخابهای ویرایش قسمت میبینی.
این موضوع به قدری بد میشه که گلوله زرشکی عنوان به تنهایی چند دقیقه از صفحهنما رو میگیره. نه به این خاطر که حرکت پیچیدهای باشه. اندی فقط یه گلولهی انگشت خونی دیگه شلیک میکنه که باعث میشه در معرض دید قرار بگیره... اگه فوراً توی مبارزه پیروز نمیشد و روز رو نجات نمیداد، یعنی.
تنها دلیلی که این حمله باعث هدر رفتن زمان زیادی از صفحهنما میشه اینه که قسمت کل صحنه رو بهمون نشون میده و بعد از چند دقیقه دوباره همون صحنه رو بهمون نشون میده، با این تفاوت که این بار مادام راوی اینجاست تا اکشن رو متوقف کنه و بهمون توضیح بده که چه اتفاقی افتاده.
خلاصه اینکه، قسمت خوبه، ولی میتونست خیلی بهتر باشه.
نمیدونم این انتخابها به خاطر مشکل پشت صحنهی استودیو دیوید بود یا نه، ولی Undead Unluck دوباره داشت وقت تلف میکرد تا قسمت بیست و سه دقیقهای رو پر کنه.
در هر صورت، نتیجه نهایی یه خط داستانی نسبتاً ضعیف برای شکارچی منکر بود.
واقعاً حیف بود، چون این نبرد هنوز هم خیلی سرگرمکننده بود و از تواناییهای قهرمانهامون، بهویژه شیکاری، بهخوبی استفاده میکرد.
من هنوزم یه کم گیجم که چرا با وجود قدرتهای Unrepair، که خوب، تعمیر نمیکنه، قدرتهای بازسازی اندی هنوزم کار میکنن. بعضی از جلوههای بینظم و انیمیشنهای متلاطم هم پویایی شب رو کمرنگ میکنن. ولی با این حال، هنوز هم یه نبرد سرگرمکننده بود!
چون من به همه این شخصیتها اهمیت میدم و از نظر شخصی روی خطرات نجات شیکاری و نجات فوکو از حمله ریپ سرمایهگذاری میکنم، حاضرم بعضی از لحظات غیرمنطقیتر و/یا شتابزدهتر نبرد رو نادیده بگیرم.
هر چی که باشه، این یه نشونه از کیفیت Undead Unluckه که من هنوزم از این قسمت خوب-ولی نه عالی، هیجان زده ام که ببینم بعدش چی میشه. آیا شکاری به اتحادیه می پیونده؟ Baby!Rip در آخر چه خبره؟ فوکو و تاتیانا کی میتونن دوباره توی زمان چای پر از حیوانات بازی کنن؟! من باید بدونم، لعنتی، و برای اینکه یه داستان به این عمق توی من باشه، باید یه کاری رو درست انجام بده، حتی وقتی ایراداش کمی آشکارتر از حالت عادیه.
جهت مشاهده این بخش لطفا وارد اکانت خود شوید.