انیمه "من به عنوان شاهزاده هفتم تناسخ پیدا کردم تا بتوانم زمانم را برای تکمیل توانایی جادویی خود صرف کنم": سفری جادویی در دنیای فانتزی علاقهمندان به انیمههای فانتزی و ماجراجویی، آماده سفری جدید در دنیای جادو باشید! انیمه "من به عنوان شاهزاده هفتم تناسخ پیدا کردم تا بتوانم زمانم را برای تکمیل توانایی جادویی خود صرف کنم" (Tensei shitara Dainana Ouji Datta node, Kimama ni Majutsu wo Kiwamemasu) در تاریخ 14 فروردین 1403 منتشر میشود و شما را به دنیای شگفتانگیزی از جادو و ماجراجویی میبرد. داستان این انیمه اقتباسی از لایت ناولی به همین نام است که به قلم "Kenkyo na Circle" نوشته شده و "Meru" تصویرگری آن را بر عهده داشته است. این لایت ناول از زمان انتشار در سال 2019 تاکنون، با استقبال گستردهای از سوی مخاطبان روبرو شده و به یکی از محبوبترین عناوین در ژانر تناسخ تبدیل شده است. استودیو "Tsumugi Akita Animation Lab" که به تازگی تاسیس شده، وظیفه ساخت این انیمه را بر عهده دارد. این استودیو با انتشار تریلرهایی از انیمه، توانسته نظر مثبت مخاطبان را جلب کند و انتظارها را برای انتشار آن بالا ببرد.
در این انیمه، شاهد داستان شاهزادهای به نام "لوید" هستیم که در زندگی قبلی خود جادوگری قدرتمند بوده است. او پس از تناسخ در دنیای جدید، به عنوان شاهزاده هفتم امپراطوری متولد میشود. لوید که از قدرت جادویی بینظیری برخوردار است، تصمیم میگیرد به جای درگیر شدن در سیاستهای کاخ، به دنبال علایق خود در دنیای جادو باشد.
انیمه "من به عنوان شاهزاده هفتم تناسخ پیدا کردم تا بتوانم زمانم را برای تکمیل توانایی جادویی خود صرف کنم" با داستانی جذاب و شخصیتهای دوستداشتنی، شما را به سفری هیجانانگیز در دنیای فانتزی میبرد. اگر به دنبال انیمهای سرگرمکننده و پرماجرا هستید، این انیمه را از دست ندهید!
خلاصه داستان انیمه I Was Reincarnated as the 7th Prince so I Can Take My Time Perfecting My Magical Ability
شاهزاده لوید همیشه شاهزاده نبود... در واقع، او زندگی قبلی خود را به طور کامل به یاد می آورد: او جادوگری قدرتمند بود. پس از آنکه مجبور به تناسخ شد، تصمیم گرفت علیرغم موقعیت شاهزادهای خود، به دنبال یادگیری بیشتر در دنیای جادو باشد! اما زندگی جدید او هم با چالشهای خاص خودش روبرو است... از جمله اینکه حالا او تنها ۱۰ سال سن دارد! یک شاهزاده/جادوگر 10 ساله چه باید بکند؟!
Nero_Moonlight: جواهری پنهان برای دوستداران ژانر ایسکای! این اثر با وجود داستان کلیشهای، به لطف هنر فوقالعادهاش، به یک اثر درخشان تبدیل شده است.
شخصیتها: ۸ از ۱۰
داستان حول محور "لوید" میچرخد، پسر جوانی با ظاهری دخترانه که شخصیتی آشفته و دیوانهوار دارد و به طور کامل شیفتهی جادو است. ظاهر او در ابتدا ممکن است کمی عجیب باشد، اما با پیشروی داستان به آن عادت خواهید کرد. با اینکه شخصیتپردازی خارقالعادهای در این اثر وجود ندارد، اما خواندن ماجراهای شخصیت اصلی و شخصیتهای جانبی به طرز غیرمنتظرهای لذتبخش است.
داستان: ۸ از ۱۰
همانطور که اشاره شد، خط داستانی صرفا یک فانتزی قدرتطلبانهی دیگر است. در این اثر شاهد عناصر کلیشهای مانند شخصیت اصلی قدرتمند، شیاطین نیرومند و تعدادی شخصیت زن هستیم. با این حال، داستان خود را بیش از حد جدی نمیگیرد و به خوبی از المانهای کمدی و اروتیک استفاده میکند. باید اعتراف کرد که هنر این مانگا به طور قابل توجهی به جذابیت روایت داستان کمک میکند (در بخش بعدی به آن میپردازیم).
هنر: فوقالعاده! ۱۰ از ۱۰
دلیل نمرهی کامل به بخش هنری، سطح دیوانهوار کیفیت آن است. طراحیها در لحظات هیجانانگیز داستان فوقالعاده درخشنده ظاهر میشوند. توصیف آن با کلمات دشوار است، اما این اثر به خوبی میداند که چگونه صحنههای اکشن را مهیج و تاثیرگذار جلوه دهد و خواننده را کاملاً درگیر ماجرا کند. به من اعتماد کنید، اگر وقت کافی برای خواندن تا فصل ۴۰-۵۰ را داشته باشید، به طور قطع پشیمان نخواهید شد.
نظر کلی: ۱۰ از ۱۰
در مجموع، این اثر خواندنیای سرگرمکننده است! هرگز فکر نمیکردم این مانگا جزو آثار موردعلاقهام قرار بگیرد.
MIADUL:
خلاصه: یک ایسکاییِ معمولی با قدرت بالا و کمی تاریکی!
داستان:
این مانگا با وجود فضایی ظاهرا شاد و بانم، گاهی اوقات صحنههایی خشن، تاریک و چالشبرانگیز را به تصویر میکشد. (هرچند این بخشها در کل داستان سهم کمتری دارند.) همچنان تمرکز اصلی بر قدرتهای زیاد، روابط عاشقانهی فراوان و مبارزه است. اگر بخواهیم مقایسهای انجام دهیم، شباهتهایی به مانگای "転生したらスライムだった件 (That Time I Got Reincarnated as a Slime)" دارد، اما بدون مسائل سیاسی.
هنر:
هنر این مانگا یکی از نقاط قوت برجستهی آن است. طراحیها عالی هستند و برخی پنلها نیز رنگی هستند. صحنههای مبارزه حماسی و خواندنشان لذتبخش است.
شخصیتها:
طراحی ظاهری شخصیتها عالی است و روند پیشرفت آنها نیز به خوبی به تصویر کشیده شده است. آنها به طور ناگهانی قدرتمند نمیشوند، بلکه با چالشهای مختلفی روبرو هستند.
catt0s: پسری با قدرت جادویی بی نهایت در تلاش برای مخفی کردن آن! این پسر بچه که در زندگی قبلی خود به دلیل ناتوانی در استفاده از جادو جان خود را از دست داده، حالا در زندگی جدید تمام زندگی خود را وقف یادگیری جادو کرده است. تقریبا تمام کارهایی که او انجام می دهد به خاطر یادگیری هرچه بیشتر جادو است. او از ذخایر تقریبا بی انتهای مانا برخوردار است و به نظر می رسد قادر به انجام هر کاری باشد. ظاهر و رفتار شخصیت به گونه ای است که تشخیص پسر بودن او برای خوانندگان کمی دشوار است. سبک هنری این اثر به طور جالبی بین سادگی و جزئیات نوسان دارد و باید گفت که هنر این مانگا در کمترین کلام فوق العاده است. به نظر من حداقل ارزش یکبار امتحان کردن را دارد. این مانگا برای همه مناسب نیست، اما (تا اینجا) خواندن آن واقعا سرگرم کننده است.
Callidus91:
فریب نخورید، این یک ایسکاییِ معمولی نیست!
بسیاری از نقدها روی برچسب «ایسکایی» برای این اثر مانور میدهند. درسته، از لحاظ فنی این اثر یک ایسکایی محسوب میشه، اما بعد از چند صفحه ابتدایی، موضوع تناسخ شخصیت اصلی هیچ تاثیری روی داستان نمیگذارد و دیگر در ادامه مطرح نمیشود (با رسیدن به سن ۱۰ سالگی او). پس اگر به این خاطر از خواندن این مانگا منصرف میشوید، تجدید نظر کنید.
جذابیت اصلی این مانگا هنر فوقالعادهاش است. در حالی که بخش زیادی از طراحیها ساده و به نوعی کودکانه به نظر میرسند، اما در صحنههای اکشن، هنرمند سنگ تمام گذاشته.
ترکیبی زیبا از رنگ و سبک مانگای سیاه و سفید، در لحظات حساس داستان به کار گرفته شده که تاثیرگذاری صحنه را چندین برابر میکند. این عنصر به صورت پراکنده و تنها برای صحنههای ضروری استفاده میشه و به زیبایی هرچه تمام، بر شدت و هیجان آن صحنه میافزاید. همین ویژگی به تنهایی باعث متمایز شدن این اثر از آثار مشابه میشود.
همانطور که اشاره شد، این ترکیب رنگ و سایه بیشتر در صحنههای اکشن به کار میرود، اما در مواقع ضروری در دیگر بخشهای داستان هم وجود دارد. به همین دلیل است که امتیاز ۹ را به بخش هنری اختصاص میدم، چرا که اعتقاد دارم هنرمندان مانگا باید در مواقع لزوم، از رنگ برای تاثیرگذاری بیشتر اثرشان استفاده کنند.
اما ضعف اصلی این مانگا در بخش داستان و شخصیتپردازی است. با اینکه داستان به اندازه کافی برای دنبال کردن خواننده را جذب میکند، اما در نهایت با کلیشهی شخصیت اصلی فوقالعاده قدرتمند روبرو هستیم. همانطور که یکی از منتقدان اشاره کرده، در این اثر، شخصیت شرور ظاهر میشود، شخصیت اصلی او را شکست میدهد و داستان به پایان میرسد. سپس دوباره به تلاشهای شخصیت اصلی برای یادگیری جادوهای جدید برمیگردیم.
این مانگا فاقد یک شخصیت منفی قدرتمند است که فقدان آن به شدت احساس میشه. حتی در انیمهای مثل "ワンパンマン (One Punch Man)"، شخصیت منفی خودِ شخصیت اصلی است، چرا که آنقدر قدرتمند است که به مرحلهی خستگی و بیحوصلگی رسیده. این داستان میتوانست از چنین ایدهای برای پیشبرد داستان استفاده کند. به شخصیت اصلی هدفی بدهید که بتواند با آن مبارزه کند، حتی اگر آن هدف خودش به لحاظ ذهنی باشد.
شخصیتهای جانبی نیز عمق چندانی ندارند و صرفا مجذوب شخصیت اصلی هستند. همچنین در رابطه با طراحی شخصیت اصلی، با نظرات برخی منتقدین در مورد شباهت بیش از حد او به یک دختر موافقم. در حالی که ایرادی به این موضوع وارد نیست، اما دلیل خاصی هم برای این طراحی وجود ندارد. حداقل اگر نویسنده قصد داشت شخصیت اصلی را به شکل یک پسر بچهی ظریف نشان دهد، میتوانست مانند بسیاری از مانگاهای دیگر، از آن برای موقعیتهای کمدی استفاده کند، اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
در مجموع، با وجود ضعف در بخش داستان و شخصیتپردازی، امتیاز کلی من به این اثر ۷ از ۱۰ است. دلیل اصلی این امتیاز، هنر فوقالعادهی آن است. این مانگا به اندازهای سرگرمکننده هست که خواننده را پای داستان نگه دارد، اما نمیتواند در بخش داستانی، جایزه یا مقامی کسب کند
SadnessGuranteed:
داستانی تکراری از قدرتنمایی، اما با چاشنیِ روایت و طراحی فوقالعاده!
اگرچه خط کلی داستان حول محورِ قدرتنماییِ شخصیت اصلی میچرخد (چیزی که در بسیاری از آثار دیگر هم دیده میشود)، اما کیفیت نگارش و طراحیِ فصول این اثر به قدری بالاست که خواننده را مجذوب خود میکند.
توجه داشته باشید که این اثر برخلاف تصور برخی، یک ایسکایی (انتقال به دنیایی دیگر) نیست، بلکه با موضوع تناسخ سروکار دارد. شخصیت اصلی با اشتیاق و استعدادهایی که در زندگیِ گذشتهی فقیرانهاش به درستی پرورش نیافتند، در کالبد شاهزادهای از خانوادهای ثروتمند و سلطنتی پا به عرصهی وجود میگذارد و حالا میتواند تمام وقت خود را صرف عشق و علاقهی واقعیاش، یعنی تحقیق در زمینهی جادو، کند.
قوسهای داستانی اثر گیرا و مهیج هستند و کاملاً مشخص است که نویسنده از خلق این اثر لذت برده است. در لحظاتی که شور و شوق شخصیت اصلی به اوج میرسد، شاهد پنلهای کاملاً رنگیای هستیم که به زیبایی هر چه تمام طراحی و رنگآمیزی شدهاند.
با اینکه اکثر شخصیتها جذاب به نظر میرسند، اما پس از مدتی عمق و پیچیدگی خاصی از خودشان نشان نمیدهند و به نوعی در کلیشههای شخصیتیِ تکراری خلاصه میشوند. با این حال، نحوهی معرفی و نمایش آنها در داستان بسیار هنرمندانه و دوستداشتنی است.
میتوان گفت که این اثر شباهتهایی به انیمهی "ワンパンマン (One Punch Man)" دارد، با این تفاوت که به جای مبارزات تن به تن، شاهد نبردهای جادویی هستیم.
apep23: پسری بدون هیچ پیشینه خاصی، به عنوان شاهزاده هفتم در سرزمینی آشنا دوباره متولد میشود! این نقد کوتاه صرفا یادآوری برای کسانی است که به این صفحه هدایت شدهاند و قصد خواندن این اثر را دارند. شخصیتپردازی اثر جای تامل دارد. شخصیت اصلی با وجود اینکه پسر پادشاه است، رفتاری دخترانه و ظریف دارد (هرچند این ویژگی از نظر من بامزه است، اما باید توجه داشت که او یک پسر است).درست است که او تنها ۱۰ سال سن دارد، اما این موضوع نمیتواند توجیهگر به تصویر کشیدن رفتاری کاملا دخترانه در طول کل داستان باشد.
جهت مشاهده این بخش لطفا وارد اکانت خود شوید.